خلاصه فیلمنامه:

محمدتقی پسربچه ده ساله میرزا رضای کرمانی است. محمدتقی شبها از کابوسی در عذاب است و مادرش امیدوار است که محمدتقی بعد از دیدن پدر کابوسش را فراموش کند. بعد از چهار سال و نیم دوری از پدر، محمد تقی به کمک خاله‌ای که در دربار ناصرالدین شاه دارد موفق می‌شود با پدرش در زندانی نیمه تاریک و نمناک دیدار کند. امااین دیدار باعث فراموشی کابوس نمی شود و محمدتقی بعد از دیدار با پدر همواره در فکر اوست و شب‌ها از مادرش می‌خواهد تا داستان زندگی پدر را برای او بازگو کند تا پدر را در وضعیتی غیر از زندان نیمه‌تاریک و نمناک مجسم کند و به خواب برود. مادر علیرغم خستگی و ناراحتی از یادآوری گذشته، بخاطر فرزندش داستان جوانی میرزا را بازگو می‌کند. محمدتقی خیال دارد پدرش را از بند زنجیری که به دست و گردن دارد آزاد کند و مادر که نگران تلاش‌های بیهوده و خطرناک اوست سعی می‌کند به هر طریقی که امکان دارد میرزا را از زندان برهاند. محمدتقی و مادرش سعی فراوانی برای آزادی میرزا می‌کنند. تا اینکه تلاشهای آن دو باعث فشار بر ناصرالدین شاه شده و از طرفی بیماری و وضعیت جسمانی میرزا سبب می‌شود ناصرالدین شاه از ترس مردن میرزا‌ رضا در زندان و بی‌آبروییش او را آزاد و دستور اخراجش را از ایران بدهد تا در آوارگی و سرگردانی تلف شود.

میرزا که اجازه ماندن با خانواده‌اش را در ایران ندارد و در حالی که تقریباً فلج شده است، به ناچار به سید جمال‌الدین در استانبول پناه می‌برد. میرزا پیش از خارج شدن از ایران به محمدتقی قول می‌دهد پس از رو به راه شدن اوضاع برگردد و او، خواهر و مادرش را با خود ببرد تا در کنار هم باشند. محمدتقی با این امید منتظر دیدار پدر است تا با او از تهران به جایی دور و آرام رفته و او مثل همه بچه ها حضور پدر را در کنار خود احساس کند.

میرزا رضا پس از بهبودی به امید گرفتن امان نامه و زندگی در کنار خانواده و در وطنش، مخفیانه به ایران برمی‌گردد. محمدتقی پس از ورود میرزا رضا به تهران چند روزی با پدر زندگی می‌کند و بیشتر با پدرش آشنا می‌شود. میرزا رضا که از گرفتن امان‌نامه نامید شده است و دیگر امیدی به بهبود اوضاع و احوال مردم فقیر و تحت ستم حکومت ناصری ندارد، تصمیم به نابودی ناصرالدین شاه ظالم و فاسد می‌گیرد.

با مرگ ناصرالدین شاه علیرغم اینکه مصائب فراوانی برای خانواده او ایجاد می‌شود، اما محمدتقی احساس خاصی دارد، کابوس‌های او تمام شده و هر چند او پدرش را از دست داده و بسیار غمگین است اما برق امید در چشمان مردم و خوشحالی آنها به او امید به زندگی بهتر و آینده ای روشن‌تر می‌دهد.(حرکت میرزا رضا سبب امضای فرمان مشروطیت می‌شود)

(توضیح: شخصیت محمدتقی پسر میرزا رضا برای اولین بار توسط این پژوهش و فیلمنامه در تاریخ سیاسی و اجتماعی معاصر ایران مطرح شده است و این اثر زوایای جدید و منحصر به فردی را در رابطه تلاش‌های انقلابی مردم برای مبارزه با حکومت استبدادی بیان می‌کند.)

نویسنده: مجید فدائی

پدر و پسر