بررسی تأثیرات نقاشی مدرن بر استودیوی UPA در دهه های 50 تا60

چکیده

این پژوهش بر آن است تا با تجزیه وتحلیل مهم ترین آثار UPA به معرفی قابلیت های نقاشی مدرن  ، به ویژه تأثیر فرهنگ بصری حاکم بر آثار پیکاسو ، پل کله و ماتیس بر تولیدات استودیوی انیمیشن UPA در دهه های 50 تا60  بپردازد . بدین منظور ، پس از بررسی محتوا با رویکرد فرمالیستی ، به تحلیل نقادانه ی این آثار پرداخته شده است ،  و در این راستا به آرای راجر فرای و کلمنت گرین برگ مراجعه شده است . اهداف این پژوهش شامل معرفی قابلیت های نقاشی مدرن ، به ویژه تأثیر فرهنگ بصری حاکم بر آثار پیکاسو ، پل کله و ماتیس برتولیدات استودیوی انیمیشن UPA در دهه های 50 و60  می باشد . همچنین این پژوهش بر آن است تا  دلایل توجه فیلمسازان استودیوی  انیمیشن UPA به نقاشی مدرن را بیان کرده و با تکیه بر تحلیل زیبایی شناسانه و نشانه شناسانه به چرایی تأثیرگذاری نقاشی مدرن در ظهور و موفقیت استودیوی انیمیشن  UPA بپردازد . این رساله با روش کتابخانه ای و بر مبنای بررسی متون ، اسناد و مقالات موجود در پایگاه های اطلاعات علمی ، مشاهده و برداشت های عینی ( از آثار نقاشی و انیمیشن ها) و استفاده از سایت های معتبر اینترنتی به پژوهش می‌پردازد . یافته های پژوهش نشان می دهد که ویژگی های حاکم بر آثار هنرمندان مذکور باعث وجود تحولی بزرگ از چندین لحاظ در تولیدات انیمیشن شد که هم از نظر تأثیر در ارتقاء سواد بصری مخاطبان و هم صرفه های اقتصادی برای شبکه ها و تهیه کنندگان بسیار حائز اهمیت می باشد .

نتایج این پژوهش نشان می دهد که ، شیوه های روایت بصری آثار استودیوی UPA، مثل طراحی کاراکتر ، پس زمینه ،  لی اوت و شیوه متحرک سازی و  داستان گویی آن ، معرف تأثیر پذیری این آثار از نقاشی های پیکاسو ، ماتیس و پل کله می باشد. بدین ترتیب ،  کارتون های UPA انیمیشن مدرن را تعریف کردند .

کلید واژ ه ها : استودیوی انیمیشن UPA ، نقاشی مدرن ، پیکاسو ، پل کله ، ماتیس

مطالعه ی شخصیت های عروسکی در سینمای کودک دهه های شصت و هفتاد قرن چهارده شمسی ایران از منظر جامعه شناختی

کودکان سرمایه های انسانی ارزشمند و با اهمیت جوامع مختلف محسوب می شوند که برنامه ریزی برای پرورش و آموزش صحیح آنها اهمیت فراوانی دارد. در این میان سینما به عنوان یک رسانه ی قدرتمند از قابلیت های زیادی برای این منظور برخوردار است. اما در حال حاضر عدم حضور مستمر و پیوسته ی فیلم‌های مطلوب و مناسب کودک و نوجوان تولید شده در ایران و به دنبال آن فیلم‌های عروسکی، خلأ بزرگی برای سینمای این مرز و بوم ایجاد کرده است و به نوعی سینمای کودک و نوجوان و سینمای عروسکی ایران که گونه ای نادر در صنعت سینمای کشورمان و حتی جهان محسوب می شود را در معرض رکود و آسیب های جدّی قرار داده است این در حالیست که زمانی سینمای عروسکی ایران دوران درخشانی را سپری کرده است. پژوهش حاضر ضمن معرفی سینمای عروسکی ایران به مطالعه سیر تکامل این گونه از سینما و همچنین سینمای کودک و نوجوان ایران در دو دوره قبل و بعد از انقلاب اسلامی پرداخته ، سپس سینمای عروسکی ایران را به‌طور خاص در دهه‌های 60 و 70 شمسی مورد توجه قرارداده است تا به وسیله آن به پاسخی مناسب برای این سوال دست یابد که چرا سینمای عروسکی ایران و به دنبال آن شخصیت های عروسکی در دهه های 60 و 70 شمسی به این سطح از مقبولیت و موفقیت دست یافت؟ و آیا شرایط اجتماعی بر شخصیت های عروسکی و محتوای فیلم های عروسکی تاثیر گذار بوده است یا نه؟ این پژوهش با روش تحقیق اسنادی -کتابخانه‌ای و استفاده از منابع معتبر اینترنتی و همچنین بهره گیری از مصاحبه های حضوری با تعدادی از فعالان سینمای کودک و نوجوان ایران نتیجه می گیرد که مدیریت و برنامه ریزی صحیح ،شرایط بحرانی جنگ و نیاز مردم به فیلم های مفّرح، نبود رقبای جدی برای سینمای عروسکی ایران، خلاقّیت و جذابیت ذاتی بعضی از عروسکها و درنهایت تاثیرگذاری تلویزیون به عنوان رسانه ای سراسری در معرفی و ماندگاری شخصیت های عروسکی بر اذهان عمومی، از جمله عوامل موفقیت تعدادی از فیلمهای عروسکی هستند.

پدیدآور: اکرم محققیان استاد راهنما: ابوالقاسم دادور استاد راهنما: مجید فدائی

دریافت فایل

بررسی ساختار جنسیتی زنانه در آثار ویدئو آرتیست های زن ایرانی

پژوهش حاضر در نظر دارد با رویکردی فمینیستی، ساختار جنسیتی زنانه را در ویدیوآرت مورد بررسی و ارزیابی قرار دهد. ویدیوآرت از رسانه های هنری معاصر است که بیش از هر رسانه هنری دیگر به وضعیت جاری پیشرفت فن‌آوری وابسته است. گرایشی برخواسته از هنرهای تجسمی است، که به موازات سینما حرکت می کند. ویدیو برخلاف فیلم، با فرایندی فنی تر از واقعیت، قابلیت رویت مستقیم خود را از فیلم تفکیک می کند. هنرمندان ویدیوآرت مساله جنسیت را در بسیاری از آثار، موضوع کار خود قرار داده اند. ویدیوآرت رسانه ای بود که زنان برای خود برگزیدند و از آن برای به چالش کشیدن جایگاه زن در جامعه رسانه مدار استفاده کردند. معمولا ویدیوآرتیست ها دغدغه های شخصی خود را درباره مسایلی مربوط به مفاهیم زندگی، اجتماع، سیاست، زنان و دیگر موضوعات با ساختار هنر ویدیوی، مانند ویدیو پرفورمنس، ویدیوی محض، ویدیو اینستالیشن و ویدیو تعاملی، ترکیب کرده و ارایه می دهند.با توجه به اینکه رسانه ویدیوآرت کمتر از بیست سال است که به ایران وارد شده و هنرمندانی در این عرصه دست به خلق اثر زده اند، لذا ضروری به نظر می رسد که آثار آنان ازجنبه های مختلف مورد بررسی و ارزیابی قرار بگیرد تا بتوان به سنجش دقیق تر و همه جانبه ای از جایگاه این رسانه جدید در میان ویدیوآرتیست های ایرانی دست یافت. هدف پژوهش حاضر بررسی ساختارجنسیتی زنانه در آثار ویدیوآرتیست های زن ایرانی با رویکردی فمینیستی می باشد. اما پرسش آنکه چگونه می توان نشان داد که تحولات فرهنگی در دهه شصت تا هشتادمیلادی، در هنر معاصر، توانسته است به نحو قابل توجهی برسبک های مختلف هنری ازجمله ویدیوآرت تاثیر بگذارد وموجب شکل گیری آن گردد. دیگر اینکه ویدیوآرت به عنوان رسانه ای جدید چگونه توانسته به بازنمایی جنسیت با رویکردی فمینیستی بپردازد. ودر نهایت این پرسش مطرح می شود که چگونه می توان بر اساس نظریه فمینیستی به تحلیل و بررسی جنسیت در آثار زنان ویدیوآرتیست ایرانی پرداخت. دراین پژوهش روش تحقیق کیفی- تحلیلی است و از طریق مطالعات کتابخانه ای، سایت های معتبر اینترنتی و از طریق مشاهده فایل ویدیویی آثار گردآوری گردیده است و نتایج حاصل از آن نشان می دهد که ویدیو آرت از زمان ظهورش به عنوان یک رسانه هنری همگام با جریانات فرهنگی و اجتماعی به خصوص درزمینه مسایل زنان و به چالش کشیدن نگاه مردسالارانه بوده است و این در نگاهی تاریخی به ویدیو قابل ارزیابی است. در ایران، ساختارهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و دینی، در شکل گیری جنسیت نقش مسلم و مسلطی دارند و کلیشه هایی که توسط آنان ساخته می شود به وسیله رسانه های مختلف هنری بازنمایی می‌گردند، ویدیوآرت به عنوان رسانه هنری جدید در ایران ازاین قاعده مستثنی نبوده وکمابیش زنان ویدیوآرتیست ایرانی این کلیشه های جنسیتی را درآثارشان بازنمایی نموده اند.

استاد راهنما: نادر شایگان فر مجید فدائی | دانشجو: بهناز فراهانی

فایل

عکس تزئینی است