حماسه ققنوس

خلاصه فیلمنامه:

عملیات کربلای یک، در منطقه مهران در شرف انجام است .نیروهای ایرانی مدتهاست که در تدارک حمله ای به عراقی های بعثی هستند .دشمنی که تا دندان مسلح است ودر مقابل خود ارتش و ملتی دارد که اگر چه از کمترین امکانات و تجهیزات نظامی برخوردارند اما عزم و ایمانی محکم به انقلاب جوان خود دارد . پاسی از شب گذشته و نیروهای خط شکن ایرانی در مسیر باز شده میدان مین و پشت دژ مستحکم دشمن در کمین و منتظر فرمان حمله هستند . نیروهای خط شکن انرژی فراوانی برای رسیدن به پشت خط دشمن صرف کرده اند و دشمن که مست استحکام نفوذ ناپذیر خط خود است در خواب است و گاه گاهی برای نشان دادن هوشیاری خود بی هدف گلوله های منوری به آسمان شلیک می کند . روشنایی این گلوله های بی هدف چهره رزمندگان جوان ایرانی را که در خط به انتظار فرمان فرمانده خوابیده اند روشن می کند . فرمانده نیروهای مستقر در خط که در ابتدای صف نیروها قرار گرفته نگران به چهره های نیروهایش نگاه می کند . چهره جوان مسعود – علی – شاهین – محمد – محسن و … زیر نور منورها قرمز – سبز – نارنجی و … می شود. بعضی از آنها نگران و بعضی ها آرام و آماده فرمان حمله فرمانده هستند. شلیک منورهای دشمن به آسمان بیشتر می شود . منور سبزی به آسمان پرتاب می شود ، چتر منور باز نشده و گلوله آتشین سبزرنگ با سرعت مستقیم به پایین آمده و روی کوله آر پی جی علی می افتد و در همان لحظه آتش خرج داخل   آر پی جی را شعله ور می کند . فرمانده به سرعت به سمت علی می چرخد ، کوله پشتی علی آتش می گیرد . علی بی سرو صدا اما سریع نارنجکهایی که به بدنش بسته، باز کرده و آرام به اطراف می اندازد .سایر نیروها با ترس به علی و دژ عراقیها نگاه می کنند .اسلحه ها آماده و به سمت سنگرهای تیر بار ، مشرف بر آنها هدف می رود ، اما همه می دانند که اگر دشمن بیدار شود گلوله های آنها همه را از پای در می آورد و عملیات شکست می خورد . علی سعی می کند کوله را از خود جدا کند اما کوله علی بیرون نمی آید چون او همیشه قبل از عملیات کوله اش را محکم به بدنش با طناب می بندد تا بتواند مقدار بیشتری گلوله، با خود بردارد و در موقع حمله چیزی از کوله اش نیفتد . فرمانده سینه خیز به او نزدیک می شود . علی با تبسمی دردآلود و با حرکت سر به او اطمینان می دهد که نگران نباشد . فرمانده سعی می کند با دستایش بر روی علی خاک بریزد اما بی فایده است و علی او را با دست متوقف می کند . سنگرهای دشمن همچنان خاموش هستند و دشمن آرام ، اما خاک دشت خیس از اشک چشمان رزمندگان ایرانی است که بر فداکاری هم رزمشان می گریند .علی نمی تواند غلت بزند او در مسیر باریک باز شده مین قرار دارد . آتش کوله شعله ور نیست بلکه از جنس گداختن است ، آرام اما بسیار سوزاننده ؛ علی به زحمت به پشت بر می گردد و به آسمان نگاه می کند . آسمان مهران امشب شبیه آسمان پرستاره کرمان شده است . نگاه علی به مسیر ستاره هایی دوخته می شود که پدربزرگش آنرا مسیر خانه خدا می دانست.

شهید علی عرب در تاریخ دهم تیر ماه 1349 در روستای روح آباد زرند کرمان دیده به جهان گشود وی که معروف به شکارچی تانکها و آر پی جی زن ویژه بود بمدت 3 سال و 3 ماه بعنوان خط شکن ویژه در جبهه حضور داشت و در تاریخ 10 تیر 1365 در عملیات کربلای 1 در منطقه مهران با خلق حماسه ای بزرگ در تاریخ این سرزمین در حالیکه در آتش گدازنده ی منور و خرج آر پی جی می سوخت سکوت کرد تا عملیات در ژرف انجام لو نرود و نیروهای رزمنده ایرانی بتوانند دشمن متجاوز را از سرزمین مادری بیرون کنند.