باغ داران

موضوع این انیمیشن بر اساس یک داستانی از قرآن است

خلاصه داستان این انیمیشن:

پیرمرد باغبان در ضروان از مملکت یمن و نزدیکی صنعاء با عصا در باغ خود را کوبید و وارد آن شد باغ پیرمرد رسیده بود ، بوی گل و گیاه به مشام می رسید ، اطراف باغ با درختهای بلند و محصور و بوته های رنگارنگ آن را زینت داده است.

باغ پیرمرد محل مناسبی جهت استراحت مسافران و آسایش مردم است و مجالس بحث و گفتگو و پذیرایی و شب نشینی اهالی در آن برگزار می شود و در آن بر همه ی مردم باز است.

پیرمرد پس از گردشی در اطراف باغ به سوی عبادتگاه خویش رفت و برای شکر نعمتهای خدا به سجده افتاد واز وی خواست تا او را از یاغیگری و طغیان ناشی از ثروت دور سازد و از فتنه ی دنیا و وسوسه ی شیطان محفوظ دارد.

سالیان دراز برنامه پیرمرد چنین بود ، وقتی محصول باغ آماده برداشت می شد ، در این هنگام خریداران میوه را جهت چیدن میوه ها فرا می خواند و آنها نیز وسایل چیدن و حمل میوه ها را فراهم می ساختند و در این حال سهم فقرا و محرومان را نیز محفوظ نگه می داشت ، آنها هر ساله به هنگام برداشت محصول ، دسته دسته به باغ می آمدند و زنبیلها و سبدهای خود را از میوه پر می کردند و این برنامه هر سال تکرار می شد و موجب رضایت پیرمرد و تمام افراد بود.

پسران پیرمرد از بذل و بخشش پدر راضی نبودند و نمی توانستند تحمل کنند که سهم پسران با مسکینان و یتیمان تفاوتی ندارد ، بلکه گاهی سهم آنها از دیگران کمتر است.

پسران اعتراض خود را به پدر رساندند و گفتند اگر به همین روش ادامه دهی ، به زودی از اموال خود چیزی باقی نمی گذاری .پیرمرد گفت این روشی است که من تاکنون اجرا کرده ام  فقرا را به آن عادت داده ام و بدین وسیله حکم خدا را نیز در مورد این باغ اجرا کرده ام و در این سن و در واپسین سالهای زندگی ، دست از این عمل خیر و خداپسندانه بر نمی دارم ، اگر با روش من مخالفید کمی صبر کنید ، بیماری های گوناگون گریبانگیر من شده اند و چند صباحی دیگر جان به جان آفرین تسلیم می نمایم و به سوی او باز می گردم و تمام این ثروت و املاک در اختیار شما قرار می گیرد و شما در اداره ی آن دو راه در پیش دارید : اگر انفاق کنید خدا وعده داده است که به انفاق کنندگان پاداش دهد و اگر بخل کردید ، همانگونه که خدا هشدار داده است ، اموال شما تباه و فاسد می گردد و اراده وخواست خدا به انجام می رسد .

چند صباحی نگذشت که پیرمرد در بستر بیماری افتاد و پس از چندی دار فانی را وداع گفت . ایام به سرعت سپری شد و زمان برداشت محصول باغ فرا رسید. فقرا و نیازمندان طبق عادت سنوات قبل هب انتظار دریافت سهم محصول خود به سمت باغ حرکت کردند.

در این میان فرزندان پیرمرد جلسه ای تشکیل دادند ، یکی از فرزندان پیرمرد گفت : از این پس در این باغ حقی برای فقیر و مستمند نیست ، یکی از برادران که روش معتدل تری داشت و از جهت طبیعت و اخلاق به پدر خویش نزدیک و به  امور خیر علاقمند بود گفت : شمابه کاری دست زده اید که در ظاهر به سود شماست ولی در درون آن شر و ضرری بزرگتر نهفته است و این عمل باغ شما را از ریشه نابود می سازد. اگر شما بینوایان را از اموال خود محروم ساختید از شر و عقوبت آن در امان نخواهید بود.

برادران وی به اتفاق با وی مخالفت کردند و گفتند : دست از پند و اندرز خود بردار که برای نصایح تو ، گوش شنوایی وجود ندارد.

پس از مشورت و تبادل نظر فرزندان پیرمرد تصمیم گرفتند که فردا اول صبح عازم باغ شوند و میوه ها را جمع آوری کننئ ، خدا درباره ی آنان می گوید : « سوگند یاد کردند که بامدادان میوه ها را بچینند و هیچ استثنا نکردند . ( سوره ی قلم ،آیات 17 و 18 ) » . خدا از قصد سوء و عیب روح آنها آگاه و بر پیمان آنان در تضییع حق فقرا بود ، شبانگاه چنان بلایی به سوی باغ فرستاد که درختها را چون خاکستری سیاه کرد و میوه ها را بر روی زمین فاسد و تباه ساخ و باغ و بستان به یکباره نابود گشت.

در سحرگاه فردا ، فرزندان پیرمرد چون به باغ رسیدند با تعجب و حیرت از یکدیگر پرسیدند : آیا بوستان ما همین است ؟ گمان نمی کنیم که این باغ از ما باشد ، گویا بی خوابی تمرکز حواس ما را ربوده و ما راه را گم کرده ایم.

برادر مهربان گفت : شما راه را گم نکرده اید ، همین باغ شما است. قبل از این که بینوایان را محروم سازید ، خود محروم گشتید و بدترین کیفر بخل و امساک خود را دیدید. مگر من به شما نگفتم خدا را ستایش و فرمان کنید. برادران وی گفتند : « پروردگار ما منزه است و ما خود در حق خویش ستم کردیم ، سپس به سرزنش یکدیگر پرداختند و گفتند : وای بر ما که ما یاغی و سرکش بوده ایم ( اینک به درگاه خود توبه کرده ) شاید پروردگارمان بهتر از این باغ به ما عطا کند ، ما به خدای خود مشتاقیم . ( سوره ی قلم ، آیات 29 تا 32 ) . »

اما فرمان خدا صادر شده و تنها تأسف برای ایشان باقی مانده بود و باید کیفر بخل و نافرمانی خود را بچشند . « این گونه است عذاب ( دنیا ) و البته عذاب آخرت بسیار شدیدتر است . ( سوره ی قلم ، آیه ی 33 ) »

منبع : قصه های قرآن ، مؤلف : محمد احمد جاد المولی و … ، مترجم : استاد مصطفی زمانی ( ره )

عوامل سازنده:

نویسنده و کارگردان: بهارک شاهرخی

طراحی شخصیت:سینا شاهرخی

استوری بورد: بهارک شاهرخی

طراحی کلید: نسیم شاهرخی

لی اوت: بهارک شاهرخی

جان بخشی: نسیم شاهرخی- سروش مالکی- بهارک شاهرخی

اسکن و چکینگ:نازنین زاهدی

رنگ آمیزی: شیوا ایزدی

قلم گیری: رضا قاضی زاده- سروش مالکی

طراحی و اجرای زمینه: شیوا ایزدی و بهارک شاهرخی

دسن: سروش مالکی

مدیر دوبلاژ: منصور علی دادی

صداپیشگان: بهارک شاهرخی- مانی فدائی- منصور غلی دادی

صداگذاری: علیرضا کمال پور

ساخت موسیقی و افکت: محمد رضا شریفی راد

تدوین: مجید فدائی

تیتراژ: نسیم شاهرخی- سینا شاهرخی

تهیه کننده: عباس سالاری

مجری طرح : موسسه پویانمایی و سینمایی پاروز

تصاویر انیمیشن: